اون دختر کوچولو بزرگ و بزرگ تر میشد، کم کم پل های پشت سرش در هم میشکستن. حتی خورشید فراموش میکرد نورش رو به چه چیزی و چه کسی بخشیده، چطور میشد که اون فراموش نکنه؟ یه روزی میمرد، یه روزی اینجا رو ترک میکرد بدون اینکه اثری ازش باقی بمونه. چون همه چیز جوری ازش گرفته میشد انگار هیچوقت متعلق به اون نبوده.
Cardigan - Taylor Swift